فکر نمی کنم مادرش باشد، بلکه احتمالا نامادری اش باشد. او خیلی جوان به نظر می رسد. در ویدیوهای این ژانر، من دوست دارم به دیالوگ های شخصیت ها گوش کنم، صحنه زیر دوش وقتی او تازه وارد شد را دوست داشتم. از این واقعیت که هیچ خجالتی وجود نداشت، می توان فرض کرد که این اولین بار نیست که آنها این کار را انجام می دهند. این کار را در حالی انجام داد که پدرش خانه نبود.
این باعث حسادت من می شود، ای کاش من با دیک بزرگ جای آن سیاه پوست بودم. به حرصی که این جوجه فالوس عظیم سیاهپوست را می بلعد نگاه کنید. ابتدا در حال مکیدن است، سعی میکند تا حد امکان از این کوه ماهیچهها را در دهانش ببرد، سپس با حرص دیک خود را با واژن خود میبلعد - جا نمیشود، اما او، با این حال، با تحمل درد، همچنان خود را به داخل میکشد. تا جایی که می تواند عمیق باشد
همه چیز منطقی است: او سبزه را در می آورد، او شلوارش را در می آورد و هر کدام به کار معمول خود مشغول هستند. به هر حال، این دختر در تجارت مدلینگ بسیار پیش خواهد رفت، جایی که توانایی فرو بردن کامل یک خروس بزرگ، در حالی که به آن لبخند می زند، بسیار ارزشمند است. با چهره ای دوستانه یک دم دستی عمیق بدهید، این به یاد ماندنی است و دفعه بعد که یک مدل را انتخاب کردید، او به طور خودکار در بالای لیست قرار می گیرد!
مادر مدتها منتظر این اتفاق بود. برای پسرش این نه تنها یک فارغ التحصیلی، بلکه بلیت بزرگسالی است. بنابراین مادر تصمیم گرفت به پسرش اصول اولیه علوم را بدهد که در دبیرستان به آن نیاز داشت تا او احساس باکره و بازنده نداشته باشد.